بررسی قواعد تعیین صلاحیت در دادرسی های مدنی

پایان نامه
چکیده

قواعد تعیین صلاحیت دارای اهمیت بسیاری است تا آن جا که، آگاهی و اشراف بر این قواعد، می تواند منجر به موفّقیت یا شکست طرفین در دعوی شود و شرط اولیه شروع رسیدگی ماهوی برای دستگاه قضایی است. صلاحیت در اصطلاح حقوقی، به طور کلّی « اختیار و شایستگی شخص در پرداختن به امری مشخص» است. اصلی ترین و اساسی ترین مبنای قواعد صلاحیت، قانون است. حفظ نظم و آرامش در دستگاه و تشکیلات قضایی و به تبع آن در جامعه، بر قراری عدالت و احقاق حق و در نهایت، تسهیل و تسریع در دادرسی به ترتیب اولویت، سه هدف عمده قانونگذار از وضع این قواعد است. قواعد صلاحیت از جمله قواعد آمره به شمار می رود. حتّی در مورد قواعد صلاحیت محلی بر خلاف نظر اکثر حقوقدانان جنبه ی آمرانه بودن آن غلبه دارد. تا آن جا که می توان تمهیداتی مانند بند یک ماده ‎??? قانون آیین دادرسی مدنی را سیاستی در جهت مختومه نمودن پرونده ها تعبیر کرد. تشخیص صلاحیت یا عدم صلاحیت هر مرجعی در رسیدگی به دعوی با همان مرجع است. از این امر، به «اصل صلاحیت تشخیص صلاحیت» یاد می شود. صلاحیت در کشور ما، به طور کلّی و بنیادین به سه قسم ذاتی، نسبی به معنای اخص و محلی تقسیم می-شود و در کنار این سه قسم انواع دیگری مانند صلاحیت تبعی، متقارن، نظارتی و ... را نیز می توان نام برد. برای مشخص نمودن مرجع ذاتاًصالح باید به نحوه تقسیم دعاوی و امور بین مراجع قضاوتی موجود در سازمان قضائی کشور توجه شود. صنف یعنی اداری یا قضائی بودن، نوع یعنی عمومی یا اختصاصی بودن و درجه یعنی رتبه و سلسله مراتب دادگاه های عالی نسبت به تالی وبر عکس، مشخصه های صلاحیت ذاتی وعناصر تعریف کننده ی آن است. صلاحیت نسبی به معنی اخص، بر اساس قواعدی که صلاحیت مرجع را با توجّه به موضوع دعوا، میزان و یا ارزش خواسته ی آن تعیین می کند، مشخص می شود.در امور حقوقی، صلاحیت دادگاه خانواده نسبت به دادگاه عمومی حقوقی، نسبی به معنای اخص است. با اصلاح قانون تشکیل دادگاه های عمومی وانقلاب در سال 1381، می توان صلاحیت دادگاه عمومی حقوقی نسبت به دادگاه عمومی کیفری را نیز نسبی به معنای اخص دانست. درصلاحیت محلی، اساس ومبنا، قاعده ی صلاحیت دادگاه اقامتگاه خوانده است. هرچند استثنائات زیادی به آن وارد است. اعمال قواعد صلاحیت بر اعتبار رأی و ... آثاری دارد و اعمال نادرست این قواعد، موجب اختلاف در صلاحیت می شود. طرق حل اختلاف، در مواد 27 و 28ق.آ.د.م1379 تشریح شده است.

منابع مشابه

ویژگی‌های قواعد شکلی (آیین دادرسی مدنی)

    هرچند به ظاهر مفهوم قواعد شکلی امری بدیهی به‌نظر می‌رسد، برخلاف این ظاهر می‌توان گفت هنوز ماهیت، ویژگی‌ها و کارکردهای این قواعد آنچنان که شایسته است، تحلیل نشده و به‌راستی مفهوم و ویژگی‌های این قواعد مورد سؤال است. از فلاسفۀ بسیار قدیمی می‌توان بنتام را نام برد که به تبیین مفهوم قواعد شکلی پرداخته است و از نظر وی قواعد شکلی وسیلۀ اجرای حق‌های ماهوی هستند. قواعد شکلی هم از حیث اهداف و هم از ...

متن کامل

تحلیل قواعد دادرسی مدنی در فرض تعدد اصحاب دعوا

در فرض تعدد اصحاب بالقوه دعوا، مسائل ظریفی از منظر حقوق دادرسی قابل طرح است که می‌تواند ورود دادرس به ماهیت دعوا را با چالش قانونی مواجه کند. در فرض وجود رابطه تضامن میان خواهان‌ها، هریک از آنان می‌تواند منفرداً علیه خوانده دادخواهی نماید. در صورت فقدان رابطه تضامن، قابلیت یا عدم قابلیت تجزیه خواسته در امکان یا عدم امکان دادخواهی انفرادی خواهان‌ها نقش تعیین‌کننده دارد و ملاک ورود یا عدم ورود داد...

متن کامل

اختلاف در صلاحیت در آیین دادرسی مدنی ایران

یکی از مباحث مهم آیین دادرسی مدنی، بحث اختلاف در صلاحیت مراجع قضاوتی است. عنوان فصل دوم باب اول قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب 1379 (مواد 26-30)، اختلاف در صلاحیت و نحوه حل آن است لیکن در این فصل، اختلاف در صلاحیت ذاتی از صلاحیت محلی تفکیک نشده است. علاوه بر این، صلاحیت نسبی نیز یکی از اقسام صلاحیت است که ظاهراً مقنن آن را با صلاحیت محلی یکی دانسته است. خواهیم دید ...

متن کامل

اختلاف در صلاحیت در آیین دادرسی مدنی ایران

یکی از مباحث مهم آیین دادرسی مدنی، بحث اختلاف در صلاحیت مراجع قضاوتی است. عنوان فصل دوم باب اول قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب 1379 (مواد 26-30)، اختلاف در صلاحیت و نحوه حل آن است لیکن در این فصل، اختلاف در صلاحیت ذاتی از صلاحیت محلی تفکیک نشده است. علاوه بر این، صلاحیت نسبی نیز یکی از اقسام صلاحیت است که ظاهراً مقنن آن را با صلاحیت محلی یکی دانسته است. خواهیم دید ...

متن کامل

جایگاه اصول و قواعد دادرسی در نظام دادرسی مدنی ایران

اصول دادرسی از اصول حقوقی است که قابلیت اعمال آنها محدود به یک مورد یا موضوعی خاص نمی باشد و تا زمانی که اصل دیگری جایگزین آنها نشده است به حیات خود ادامه می دهد. این اصول که شامل اساسی ترین احکام حقوقی است بر تمامی احکام جزئی ترحقوق حاکم است. اصول دادرسی ار آنجایی که یکی از انواع اصول حقوقی است دارای همان ویژگی هایی است که در تمام اصول حقوقی یافت می شودمانند کلی و دایمی بودن و جنبه انتزاعی دا...

15 صفحه اول

قواعد لفظی اصول فقه و تأثیر آن در تحقق عدالت قضایی در دادرسی مدنی

ابهام و اجمال و تعارض قوانین به دلایل مختلفی در قوانین موضوعه پدید می­آید و در مقابل بکارگیری روش­هایی که دادرس را در شناخت موضوع و حکم مسأله نسبت به موارد فوق یاری نماید یک ضرورت است. یکی از ابزارهای حمایتی در این خصوص برای دادرسان قواعد لفظی حاکم در علم اصول است. قواعد الفاظ علم اصول می­تواند مانع موجود بر سر راه تحقق عدالت قضایی را مرتفع سازد. چراکه صرف وجود قوانین عادلانه شرط کافی برای تحقق...

متن کامل

منابع من

با ذخیره ی این منبع در منابع من، دسترسی به آن را برای استفاده های بعدی آسان تر کنید

ذخیره در منابع من قبلا به منابع من ذحیره شده

{@ msg_add @}


نوع سند: پایان نامه

وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده ادبیات و علوم انسانی

میزبانی شده توسط پلتفرم ابری doprax.com

copyright © 2015-2023